جدول جو
جدول جو

معنی ساقی بک - جستجوی لغت در جدول جو

ساقی بک
(بَ)
دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 3هزارگزی جنوب باختری چکنۀ بالا. کوهستانی و هوایش معتدل، آبش از قنات و محصولش غلات است و 94تن سکنه دارد که به زراعت و کرباس بافی میگذرانند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دالی بک
تصویر دالی بک
دالی بک (Dolly Back) یکی دیگر از تکنیک های حرکت دوربین در فیلم برداری است که در آن دوربین به طور پیوسته از سوژه دور می شود. این تکنیک برعکس `Dolly In` است و می تواند برای ایجاد حس فاصله، آشکار کردن محیط، یا کاهش تنش استفاده شود.
کاربردهای `Dolly Back`
1. ایجاد فاصله : دور شدن دوربین از سوژه می تواند حس دوری و جدایی را القا کند.
2. آشکار کردن محیط : این حرکت می تواند به تدریج بخش های بیشتری از صحنه یا محیط اطراف سوژه را نشان دهد.
3. کاهش تنش : با دور شدن از سوژه، تنش و هیجان در صحنه کاهش می یابد و بیننده احساس آرامش بیشتری می کند.
4. انتقال به یک صحنه جدید : این حرکت می تواند برای انتقال به یک صحنه یا محیط جدید استفاده شود.
چگونگی اجرای `Dolly Back`
- نصب دوربین روی دالی : مانند `Dolly In`، دوربین روی یک دالی که می تواند روی ریل یا سطح صاف حرکت کند، نصب می شود.
- حرکت به سمت عقب : دالی به آرامی از سوژه دور می شود، که این حرکت باید کاملاً نرم و پیوسته باشد تا تأثیر مطلوب را داشته باشد.
- کنترل سرعت : سرعت حرکت باید متناسب با هدف صحنه تنظیم شود؛ حرکت آهسته برای ایجاد حس آرامش و حرکت سریع تر برای انتقال به صحنه بعدی.
مثال های معروف
- سینمای درام : در صحنه های دراماتیک، دور شدن دوربین می تواند به تدریج کل صحنه یا محیط را آشکار کند و به بیننده دید وسیع تری بدهد.
- فیلم های اکشن : در فیلم های اکشن، این تکنیک می تواند برای انتقال به یک صحنه جدید یا نمایش گسترده تری از محیط استفاده شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
ملک ساقی بگ از امیرزادگان خراسان در قرن نهم بود، امیر علیشیرنوایی ذکراو را در مجلس پنجم تذکرۀ خود آورده است، وی پسر جعفر بخشی بیگ است، در اوان کودکی در شعر فارسی و ترکی استعدادی داشت و در سپاهیگری نیز از متعینین زمان و منظور نظر سلطان حسین بایقرا بود، لیکن بعدها بر آن منوال نماند، او راست:
قلادۀ سگ او کن زه گریبانم
که هر زمان نفتد چاک تا بدامانم،
رجوع به ترجمه مجالس النفائس و لطائف نامه ص 113 ولطائف نامۀ ترجمه حکیم شاه محمد قزوینی ص 285 شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ملقب به بیضا و قبهالدیباج، دختر عبدالمطلب و عمه پیغمبر اسلام و از زنان حکیم و خردمند بنی هاشم و بکثرت ادب و فصاحت و بلاغت مشهور بوده و شعر می سروده است و از اشعار وی مرثیه ای است که بدستور پدر در حال حیاتش برای وی سروده است. رجوع به تذکرهالخواتین ص 36 و در منثور ص 55 و ریحانه الادب ج 6 ص 217 و تاریخ گزیده چ لندن، ص 163 شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
یادداشت مؤلف، رجوع به چوب و رجوع به چماق شود.
- چوب و چماق همراه داشتن یا با چوب و چماق آمدن، متعرض بودن یا بتعرض بر کسی درآمدن
لغت نامه دهخدا
(یِ شَ)
ماه. (شرفنامۀ منیری) (برهان) (آنندراج) ، صبح. (شرفنامۀ منیری). صبح صادق. (برهان) (آنندراج) ، پیر. مرشد. (شرفنامۀ منیری) (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام جنگلی از اراضی اسبی کلا از دهکده های ناتل رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی